عرفان من...Erfane Man

ساخت وبلاگ
ای ساربان آهسته ران آرام جان گم کرده امآخر شده ماه حسین من میزبان گم کرده ام در میکده بودم ولی بیرون شدم چون غافلینای وای ازین بی حاصلی عمر جوان گم کرده ام پایان رسد شام سیه آید حبیب من ز رهاما خدا حالم ببین من مهربان گم کرده ام ای وای ازین غوغای دل از دلبرم هستم خجلوقت سفر ماندم به گل من کاروان گم کرده ام نعمت فراوان دادی ام منت به سر بنهادی اماما ببین نامردی ام صاحب زمان گم کرده ام من عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : مناسبتی, نویسنده : 9rahnikf بازدید : 149 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 12:19

 آن دوست که من دارم وان یار که من دانم شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم   بخت این نکند با من کان شاخ صنوبر را بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم   ای روی دلارایت مجموعه زیبایی مجموع چه غم دارد از من که پریشانم   دریاب که نقشی ماند از طرح وجود من چون یاد تو می‌آرم خود هیچ نمی‌مانم   با وصل نمی‌پیچم وز هجر نمی‌نالم حکم آن چه تو فرمایی من بنده فرمانم   ای خوبتر از لیلی بیم است که چون م عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9rahnikf بازدید : 159 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 20:03

 امشب تو باز چشم و چراغ که بوده ای؟جانم بسوخت، مرهم داغ که بوده ای؟ ای باغ نو شکفته کجا رفته ای چو ابر؟ای سرو نو رسیده به باغ که بوده ای؟ من چون چراغ چشم به راه تو داشتمای نور هر دو دیده چراغ که بوده ای؟ دارم هزار تفرقه در گوشه فراقکز فارغان بزم فراغ که بوده ای؟ ای گل که جان ز بوی خوشت تازه می شود،مردم ز رشک، عطر دماغ که بوده ای؟ باز این غبار چیست، هلالی، به روی تو؟در کوی مهوشان به سراغ که بوده ای عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : شمارهٔ,هلالی,جغتایی, نویسنده : 9rahnikf بازدید : 160 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 20:03

 بر دست سیم گونه ی ساقیروشن کنید شمع شب افروز جام رابا ورد بی خیالیباطل کنید سحر سخن های خام رامن رهنورد کوه غروبم به باغ صبحپای حصار نیلی شب ها دویده اماز لاشه های گند هوس ها رمیده اممستان سرشکسته ی در راه مانده رابا ضربه های سیلی ، سیلی سرزنشهشیار کرده امتا بشکنم سکوت گران خواب قلعه هاواگه شوم ز قصه ی سرداب های راززنجیر های وحشی پرسش راچون بردگان وحشی از خواببیدار کرده امکوتاه کن دروغشب نیست بزم عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : سحری,درون,قلعه,نیستمنوچهر,آتشی, نویسنده : 9rahnikf بازدید : 148 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 5:05

 دریای شور انگیز چشمانت چه زیباستآنجا که باید دل به دریا زد همین جاست در من طلوع آبی آن چشم روشنیاد آور صبح خیال انگیز دریاست گل کرده باغی از ستاره در نگاهتآنک چراغانی که در چشم تو برپاست بیهوده می کوشی که راز عاشقی رااز من بپوشانی که در چشم تو پیداست ما هر دوان خاموش خاموشیم، اماچشمان ما را در خموشی گفتگوهاست دیروزمان را با غروری پوچ گشتیمامروز هم زانسان، ولی آینده ماراست دور از نواز عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : دریای,انگیز,چشمانت,زیباستحسین,منزوی, نویسنده : 9rahnikf بازدید : 167 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 5:05

 نقش پردازان میسر نیست تصویرش کنندساده لوح آنان که می خواهند تسخیرش کنند چون شرر از سنگ آسان است بیرون آمدنوای بر آن کس که از حیرت زمین گیرش کنند غافلی از حال دل، ترسم که این ویرانه رادیگران بی صاحب انگارند و تعمیرش کنند بال اقبال هما را بهر دور انداختنگر به دست اهل دل افتد پر تیرش کنند نعمت الوان عالم را کند خون در جگرهر فقیری کز قناعت چشم و دل سیرش کنند رحم کن بر خود، زبان شکوه ما را عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : شمارهٔ,۲۵۹۲,صائب,تبریزی, نویسنده : 9rahnikf بازدید : 162 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 5:05

 امشب چراغ غم را بر دوش بام بگذاردست مرا بگیر و در دست جام بگذار زنهار نشکند دل، این آبگینۀ نابدر خواب مرمرینم آهسته گام بگذار یک سو بریز زلفی، سویی بکار چشمیجایی بپاش بویی، هر گوشه دام بگذار آرامشی است یکدست، تلفیق خواب و مستینام دو چشم خود را دارالسلام بگذار تا فاش گردد امشب رسوایی منِ مستداغی ز بوسه‌هایت بر گونه‌هام بگذار دار و ندار من سوخت، آتش مزن دلم رااین بیت را برای حسن ختام بگ عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : امشب,چراغ,بگذارسعید,بیابانکی, نویسنده : 9rahnikf بازدید : 178 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 5:05

گر سرو را بلند به گلشن کشیده اندکوتاه پیش قد بت من کشیده اند  زین پاره دل چه ماند که مژگان بلند هاچندین پی رفوش ، به سوزن کشیده اند امروز سر به دامن دیگر نهاده اندآنان که از کفم دل و دامن کشیده اند آتش فکنده اند به خرمن مرا و ، خویشمنزل به خرمن گل و سوسن کشیده اند با ساقه ی بلند خود این لاله های سرخبهر ملامتم همه گردم کشیده اند کز عاشقی چه سود ؟ که ما را به جرم عشقبا داغ و خون به دشت و عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : عشقسیمین,بهبهانی, نویسنده : 9rahnikf بازدید : 148 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 5:05

 چیزی بگو بگذار تا هم صحبت باشم لختی حریف لحظه های غربتت باشم   ای سهمت از بار امانت هر چه سنگین تر  بگذار تا من هم شریک قسمتت باشم   تاب آوری تا آسمان روی دوشت را  من هم ستونی در کنار قامتت باشم   از گوشه ای راهی نشان من بده ، بگذر تا رخنه ای در قلعه بند فترتت باشم   سنگی شوم در برکه ی آرام اندوهت  با شعله واری در خمود خلوتت باشم   زخم عمیق انزوایت دیر پاییده است  وقت است تا پایان فصل عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : حسین,منزوی, نویسنده : 9rahnikf بازدید : 176 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1396 ساعت: 5:05

 مرا ندیده بکیرید و بگذرید از من  که جز ملال نصیبی نمی برید از من   زمین سوخته ام نا امید و بی برکت  که جز مراتع نفرت نمی چرید از من    عجب که راه نفس بسته اید بر من و باز  در انتظار نفس های دیگرید از من    خزان به قیمت جان جار می زنید اما  بهار را به پشیزی نمی خرید از من    شما هر آینه ، آیینه اید و من همه آه  عجیب نیست کز این سان مکدرید از من    نه در تبری من نیز بیم رسوایی است  به لب مباد که نا عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : غزل۱۰۴,منزوی, نویسنده : 9rahnikf بازدید : 179 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1396 ساعت: 20:11

 ای هدهد صبا به سبا می‌فرستمت بنگر که از کجا به کجا می‌فرستمت   حیف است طایری چو تو در خاکدان غم زین جا به آشیان وفا می‌فرستمت   در راه عشق مرحله قرب و بعد نیست می‌بینمت عیان و دعا می‌فرستمت   هر صبح و شام قافله‌ای از دعای خیر در صحبت شمال و صبا می‌فرستمت   تا لشکر غمت نکند ملک دل خراب جان عزیز خود به نوا می‌فرستمت   ای غایب از نظر که شدی همنشین دل می‌گویمت دعا و ثنا می‌فرستمت   در روی خود تفرج صن عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : شمارهٔ, نویسنده : 9rahnikf بازدید : 170 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1396 ساعت: 20:11

می خواهمت چنان که شب خسته خواب رامی جویمت چنانکه لب تشنه آب را محو تو آن چنان که ستاره به چشم صبح یا شبنم سپیده دمان آفتاب را بی تابم آن چنان که درختان برای باد یا کودکان خفته به گهواره تاب را بایسته ای چنان که تپیدن برای دل یا آن چنان که بالِ پریدن عقاب را حتی اگر نباشی، می آفرینمت چونان که التهاب بیابان سراب را ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را...   عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : خواهمت,چنان,خسته,خواب,راقیصر,امین, نویسنده : 9rahnikf بازدید : 160 تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1396 ساعت: 18:38

 گفتا که می بوسم تو را ، گفتم تمنا می کنمگفتا اگر بیند کسی ، گفتم که حاشا می کنم گفتا ز بخت بد اگر ، ناگه رقیب آید ز درگفتم که با افسونگری ، او را ز سر وا می کنم گفتا که تلخی های می گر نا گوار افتد مراگفتم که با نوش لبم ، آنرا گوارا می کنم گفتا چه می بینی بگو ، در چشم چون آیینه امگفتم که من خود را در آن عریان تماشا می کنم گفتا که از بی عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : گفتا,بوسم,گفتم,تمنا,سیمین,بهبهانی, نویسنده : 9rahnikf بازدید : 162 تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1396 ساعت: 18:38

  لحظه ی دیدار نزدیک است  باز من دیوانه ام ، مستم  باز می لرزد ، دلم ، دستم  باز گویی در جهان دیگری هستم  های ! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ  های ! نپریشی صفای زلفکم را ، دست  و آبرویم را نریزی ، دل  ای نخورده مست  لحظه ی دیدار نزدیک است... عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : لحظه,دیدارمهدی,اخوان,ثالث, نویسنده : 9rahnikf بازدید : 188 تاريخ : سه شنبه 7 شهريور 1396 ساعت: 18:38

 گفتم که مژده بخش دل خرم است این مست از درم در آمد و دیدم غم است این    گر چشم باغ گریه ی تاریک من ندید  ای گل ز بی ستارگی شبنم است این    پروانه بال و پر زد و در دام خوش خفت  پایان شام پیله ی ابریشم است این   باز این چه ابر بود که ما را فرو گرفت  تنها نه من ، گرفتگی عالم است این   ای دست برده در دل و دینم چه می کنی  جانم بسوختی و هنوزت کم است این    آه از غمت که زخمه ی بی راه می زنی  ای چنگی زمان عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : گفتم,مژده,هوشنگ,ابتهاج, نویسنده : 9rahnikf بازدید : 157 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 18:23

یک نفس ای پیک سحریبر سر کویش ،کن گذریگو به فغانم ،به فغانم ، به فغانم ای که به عشقت زنده منمگفتی از عشقت دم نزنممن نتوانم ، نتوانم ، نتوانم من ؛غرق گناهم ،تو عذر گناهیروز و شبم را تو که مهری تو که ماهی چون باده به جوشم ، در جوش و خروشممن سر زلفت به دو عالم نفروشم ای که به عشقت زنده منمگفتی از عشقت دم نزنممن نتوانم ،نتوانم ، نتوانم  همه عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : سحریکریم,فکور, نویسنده : 9rahnikf بازدید : 191 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 18:23

  یا رب مرا یاری بده ، تا سخت آزارش کنم هجرش دهم ، زجرش دهم ، خوارش کنم ، زارش کنم   از بوسه های آتشین ، وز خنده های دلنشین صد شعله در جانش زنم ، صد فتنه در کارش کنم   در پیش چشمش ساغری ، گیرم ز دست دلبری از رشک آزارش دهم ، وز غصه بیمارش کنم   بندی به پایش افکنم ، گویم خداوندش منم چون بنده در سودای زر ، کالای بازارش کنم   گوید میفزا قهر خود ، گویم بخواهم مهر خود گوید که کمتر کن جفا ، گویم که بسیار عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : شیدای,منسیمین,بهبهانی, نویسنده : 9rahnikf بازدید : 166 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 18:23

 به دکتر محمد مصدق که نامش بلندتر از همه نام هاست   تو را قیاس می‌کنند به صبح‌ها و شام‌ها تو را قیاس می‌کنند تو ای بلند آسمان تو را شبیهِ بام‌های کوتهِ خیالشان شناختند چه ابلهانه باختند   تو را قیاس می‌کنند شکوهِ سبزه‌زارها طراوتِ بهارها تو را که جنگلِ عظیمِ کشوری به طعنه با تمامِ بیشه‌ها قیاس می‌کنند تو را قیاس می‌کنند   تو آفتابِ حاضری به میهمانیِ شب و چراغ‌های نیمه جان برو به پرده‌دارِ مفلسِ سر عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : چهار,کودتاجویا,معروفی, نویسنده : 9rahnikf بازدید : 152 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 18:23

  وطنم ای شکوه پابرجا در دل التهاب دوران ها   کشور روزهای دشوار زخمی سربلند بحران ها   ایستادی بر جنگ رو در رو خنجر از پشت می زند دشمن   گویی از ما و در نهان بر ما وطنم پشت حیله را بشکن   رگت امروز تشنه عشق است دل رنجیده خون نمی خواهد   دل تو تا ابد برای تپش غیرعشق و جنون نمی خواهد   شرم بر من اگر حریم تو پیش چشمان من شکسته شود   وای بر من اگر ببینم چشم رو به رویای عشق بسته شود   از تب سرد موج های عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : وطنم,شکوه,پابرجاافشین,یداللهی, نویسنده : 9rahnikf بازدید : 165 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 18:23

 شمال و جنگل و کلبه فراهم کردنش با من حریرِ سبزِ شالی خیسِ نم نم کردنش با من   گُلِ رنگین کمان در انتهایِ کوچه باغِ ابر به استقبالِ تو سر تا کمر خم کردنش با من   اگر سردت شده روشن کن آغوشِ اجاقم را برایِ شعله ای بوسه مصمم کردنش با من   عجب قندِ سمرقندی، عجب چایِ بخارایی بیا مهمانِ حافظ شو، غزل دم کردنش با من   بزن لبخند در آیینه تا از شب بیاویزم خودت ماهم شوی از ماه، رو کم کردنش با من   برقص و دره عرفان من...Erfane Man...
ما را در سایت عرفان من...Erfane Man دنبال می کنید

برچسب : شمال,جنگل,کلبه,فراهم,کردنش,شهراد,میدرى, نویسنده : 9rahnikf بازدید : 160 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 18:23